یاسمنیاسمن، تا این لحظه: 10 سال و 8 ماه و 22 روز سن داره

یاسمن گلی

انتظار(روزهای آخر) 20 مرداد

عسلم؛ من و بابا این روزها دیگه طاقت نداریم خیلی دلمون می خواد زودتر بیای و  شادتر بشیم . همش  لحظه شماری می کنیم.  چون دوست دارم که شما طبیعی متولد بشی همش استرس دارم که کی وقتش می رسه . شما هم که واسه خودت ناز می کنی . خانم دکتر گفت تا جند روز دیگه صبر می کنیم ببینیم خانم خانما خودش کی دوست داره بیاد ؟!!!!!  همش شما رو نوازش می کنم و نگرانم ، ببینم تکون می خوری یا نه البته می دونم خوشگلم ،جات دیگه تنگ شده  ولی دیگه نزدیکه بیای پیشمون.  با آقای پدر (:دی)خونه رو کلی تمیز و مرتب کردیم . جارو و پارو کردیم  و آماده ایم منتظر شما . بابایی خیلی این چند روز زحمت کشد دستش درد نکنه. حتی زنگ زدیم اومدن مبل ها ر...
20 مرداد 1392

تولد مامان سارا

عشق کوچولوی من ،  10 مرداد تولد مامانی بود. همگی من رو سوپرایز کردن. بابا فریدون به من گفت دارم میرم  سر کوچه کار دارم وقتی برگشت با گل خوشگل و کادوی زیبا غافل گیر شدم خیلی خوشحال شدم آخه واسه اولین بار اینقدر حواسم پیش تو بود تولد خودم یادم نبود :دی مامان فریبا هم زنگ زد گفت بابا رضا میگه شام میریم بیرون. با خاله شیوا 1 کیک خوشگل خودشون پخته و تزیین کرده بودن و کلی هم زحمت های دیگه که نگو....                     ...
13 مرداد 1392

روزانه های مامان

بنده خدا بابات.... این قدر من شبا بد خواب شدم و وول می خورم مجبور میشه شبا تو اتاق دیگه بخوابه ... البته چون درس و امتحان داره و باید صبح زود بیدارشه . کاکشی زودتر امتحانش تموم شه کلی باهم بریم بگردیم و خوش بگذرونیم تو این روزای خوب.... تازه مامان فریبا و خاله شیوا هم امتحاناتشون شروع شده دیگه بدتر ....  :( این روزا داریم دنبال  یه سرویس تخت و کمد خوشگل  می گردیم. مامان فریبا کلی طرح های خوشگل داده و میگه زودتر تصمیم بگیرم. جمعه گذشته با خاله شیوا رفتیم خیابون بهار کلی چیزای خوشگل برات خریدیم. همه عاشق جق جقه ات شدن خیلی نازه :)  کالسکه و کریر و صندلی غذا و رورئک و مینی شور هم رو خریدیم و کلی چیزای دیگه ...آهان ...
9 خرداد 1392
1
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به یاسمن گلی می باشد